یادداشت| مادر یک شهید بسیجی؛ مقتدرانه و سرافراز
به گزارش نوید شاهد البرز: نسرین ژولایی نویسنده کتاب الدوز و بسیجی از دیداری که به مناسبت هفته بسیج با خانواده شهید مدافع حرم «محمد اینانلو» داشته است برای مخاطبان نوید شاهد نوشت:
«بسیج حقیقتی سرشار از ایثار و مکتبی رها از هر چه رنگ و لعاب تعلق است. بسیجی در جهاد است که در دنیای پر آشوب با بینظمی، بیعدالتی و مشکلاتی که در جامعه هست، مقابله کند. آنان تکیهگاهشان خداوند است و برای عناصر مادی، خاک، جاه، منزلت و مقام تلاش نمیکنند بلکه برای عدالت اسلامی میکوشند.
بسیجی برای اجرای فرامین و دستورات مقام معظم رهبری و فدا کردن جانش آماده و در این وادی عشق چون شمع میسوزد تا (عند ربهم یرزقون) برسد و با قامتی استوار و مقتدر از دین و کشورش در مقابل زور و ظلم و جور دفاع میکند.
رزمنده های بسیجی در زمان جنگ هم در شبهای عملیات خضاب حنا کرده _ همانند اصحاب امام حسین (ع) در کربلا و شب عاشورا _ که پایان ماموریتشان شهادت یا اسارت بوده است.
با نگاهی کوتاه به سیره و حیات طیبه شهدای بسیجی در هر دوره و میدان شاخصه های یک بسیجی واقعی نمایان می شود.
توفیقی بود که روز ششم آذر ماه ۱۴۰۱، مقارن با هفتهی بسیج به اتفاق خانم فرخی و خانم جعفری از هیات ابوالفضل (ع) و از طرف مسجد امام علی (ع) پایگاه ۴۱۲به دیدار خانوادهی بسیجی شهید مدافع حرم، محمد اینانلو برویم.
پای صحبتهای شیرین و شیوای مادر شهید نشستیم، مادری که مقتدرانه و با سرافرازی میگفت: «فرزندم را در راه دفاع از حریم ولایت هدیه کردم. او بیان کرد که محمد پسری مخلص و با ایمان بود. شخصیت وجودیاش از کودکی در مسجد شکل گرفت. او مکبر و ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود و در ۱۳سالگی به بسیج پیوست. پیرو ولایت فقیه بوده و علاقهی خاصی به مقام معظم رهبری داشت.
محمد سال ۱۳۸۶با دختر عمهاش پیوند زیبای زناشویی بسته و ثمرهی این ازدواج دختر با ایمانی به نام هلما است.
دختری که هم اکنون از داشتن مهر پدر بیبهره است، چرا که پدر فداکارش برای دفاع از اسلام، زمانیکه شهرک نوگل زهرا در سوریه به دست داعشی های از خدا بی خبر آدمکش افتاد و در آنجا بی رحمانه سرشیعهها را می بریدند، برای آزادی مردم مظلومش بهپا خواسته و با رشادت و جانفشانی شهر را آزاد کرد و هدف تک تیرانداز داعشیها قرارگرفته و مجروج شده است. وقتی او را به محل امن منتقل می کنند خودرو آنها مورد اصابت موشک کرنل قرارمیگیرد و محمد شهید میشود.
حالا هلما مانده و پیمانی که با پدر بسته است و آن پیمان حفظ حجاب و حفظ سنگر علم و دانش است و هلما مصمم است تا جان در تن دارد راه پدر شهیدش را ادامه بدهد.»
انتهای پیام/